جدول جو
جدول جو

معنی صیقل کار - جستجوی لغت در جدول جو

صیقل کار
(صَ / صِ قَ)
زداینده. جلادهنده. روشنگر. رجوع به صیقل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صیفی کار
تصویر صیفی کار
کسی که محصولات صیفی می کارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صیقل گر
تصویر صیقل گر
صیقلی، کنایه از روشن کننده
فرهنگ فارسی عمید
(صَ / صِ قَ)
عمل صیقل کار. جلا دادن. روشنی دادن. رجوع به صیقل شود
لغت نامه دهخدا
(صَ قَ سَ)
دهی است از دهستان دهشال بخش آستانۀ شهرستان لاهیجان، واقع در 9 هزارگزی شمال خاوری آستانه. این ده درجلگه واقع و هوای آن معتدل، مرطوب و مالاریائی است. 174 تن سکنه دارد. آب آن از حشمت رود سفیدرود. محصول آنجا برنج، ابریشم، کنف و صیفی. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
آنکه صیفی کارد، زارع که به کشت خیار و خربزه و بادنجان و دیگر کشتهای تابستانی پردازد
لغت نامه دهخدا
(صَ / صِ قَ گَ)
صیقل کار. صیقل. جلادهنده. زدایندۀ آهن و آینه و جز آن
لغت نامه دهخدا
کسی که با نیل رنگ می کند، (ناظم الاطباء)، نیلگر
لغت نامه دهخدا
تصویری از صیقل کاری
تصویر صیقل کاری
بزدایش پرداز
فرهنگ لغت هوشیار
مانند صیقل همانند آن چه که زنگ را بزداید: بی فسان ابر تیره صیقل وار زنگ تیغ از مجره بزداید (مسعود سعد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صیفی کار
تصویر صیفی کار
آن که صیفی کارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیل کار
تصویر بیل کار
آنکه کارش بیل زدن زمین و باغ است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صیقل گر
تصویر صیقل گر
جلا دهنده، زداینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صید کار
تصویر صید کار
شکارچی صیاد
فرهنگ لغت هوشیار
کارهای مربوط به کشتزار برنج از شخم و مرزبندی
فرهنگ گویش مازندرانی